آمار فروش سی و چهارمین بینالمللی نمایشگاه کتاب
تاریخ انتشار: ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۷۹۱۳۷۰
دریافت 14 MB کد خبر 5784548
.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
منبع: مهر
کلیدواژه: کتاب و کتابخوانی علی رمضانی سخنگوی نمایشگاه کتاب نمایشگاه بین المللی کتاب تهران نمایشگاه کتاب تهران کتاب و کتابخوانی تیم فوتبال پرسپولیس معرفی کتاب حمله تروریستی مقام معظم رهبری نیروی دریایی ارتش قوه قضاییه اصفهان آیت الله خامنه ای سی و چهارمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران نیروی دریایی عملیات تروریستی نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۹۱۳۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فائضه غفار حدادی با سفرنامه حج به نمایشگاه کتاب میآید
به گزارش خبرنگار مهر، فائضه غفار حدادی با کتاب «دورت بگردم» به سی و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران میآید که یک سفرنامه درباره سفر حج است.
به گفته غفارحدادی، در این کتاب تلاش شده یک سفرنامه خودمانی به نگارش دربیاید که مخاطب در آن سختی، خنده، گریه و آسانی این سفر را با نویسنده تجربه کند، تا در لحظه آخر و هنگام خداحافظی از کعبه به صدای بلند بگوید: «دورت بگردم! خیلی خوش گذشت! بازم مییام حتماً!»
تفاوت «دورت بگردم» با سفرنامه های دیگر حج بیشتر به جنس دغدغه و نوع نگاه نویسنده درباره حج مربوط است که در طول سفر آن را ارتقا داده و تکمیل می کند.
در بخشی از اینکتاب آمده است:
چشم شرطه ها روشن! زنی گعده زیارتنامه خوانی گرفته بود جلوی بقیع. آن هم به انضمام روضه های ناخودآگاه. زیارت که تمام شد چشم همه خیس بود. بلند شدیم. یکی از پیرزن ها تشکر کرد. لهجه یزدی داشت. گفتم: «حاج خانوم! شما دعا کنید. ما آمین می گیم.» و پیرزن انگار یک عمر برای این لحظه تمرین کرده بود. برگشت سمت بقیع. پر چادر تیره با گل های ریزش را زد زیر بغلش و دو دستش را آورد بالا. فهرست دعاهایش بسته طولانی و متنوعی بود از فتنه های آخرالزمان و گلایه از آقایی که نمی آید تا خوب شدن گاو مش سکینه. و همه را چنان با سوز دل و تضرع گفت که حس کردم از تمام سفر حجم فقط دعاهای این پیرزن مستجاب شود، کافی است و چیز دیگری نمی خواهم. به فاطمه گفتم امروز همه پاکت را بدین این پیرزن. مجلس اصلی را او گرداند.
کتاب مورد اشاره بهزودی منتشر و در سی و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران عرضه میشود.
کد خبر 6093273 فاطمه میرزا جعفری